نگاهی به زندگی و کارنامه ایران شناسان ژاپنی

نویسنده

دانشجوی ایران شناسی، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران

چکیده

روابط تمدنی و فرهنگی ایران و ژاپن از تاریخ چندهزارساله و مُعتنابهی برخوردار است و راهی پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشته که بخشی از آن جدا از مُراوده‌های تعیین‌کنندۀ سیاسی ـ اقتصادی که خود به نوعی پایۀ روابط میان ملت‌ها در دوران جدید می‌باشد، مرهون روابط فرهنگی است که به نوعی تضمین‌کنندۀ بقا و پایایی ارتباط میان دو کشور و از نقاط قوت ارتباطی آنان به شمار می‌رود. اوج این روابط را می‌توان در روزگار اعتلای ایران، به‌‌ویژه در عصر ساسانیان یافت. پس از آن و در ایران پس از اسلام، این مناسبات از مسیری که آن را جاده ابریشم نامیده‌اند، و بیشتر از مسیر جنوب شرق آسیا، هند و چین، دنباله پیدا می‌کند؛ تا آنجا که در عصر جدید -از نیمه دوم سده نوزده میلادی- روابط از سر گرفته‌ شد که آن هم به تأثیر گردش احوال با فراز و فرود همراه بود. از میانه سده بیستم، ملاحظات سیاسی در این پیوند، جای خود را به ضرورت‌ها و مصلحت‌های اقتصادی می‌دهد.
درباره ورود نخستین ایرانیان به ژاپن، گفته‌اند استادکارانی که برای ساختن «معبد آسوکا» در «نارا» از کشور «کودارا» (یکی از پادشاهی‌های سرزمین کره) آمده بودند، چنان‌که از نام آن‌ها نیز برمی‌آید، به ‌راستی «پو‌سی» یا ایرانی (پارسی) بوده‌اند. همچنین، تندیس‌های گوناگون در آسوکا و شماری آیین‌های بازمانده در این ناحیه و معابد آن نیز نشان از ایران دارد. این فرضیه هم هست که پس از سرنگون شدن شاهنشاهی ساسانی، شماری از شاهزادگان و دولت‌مردان ایرانی به سوی شرق گریختند و کسانی از آنها نیز در گذر ایام به ژاپن آمدند. تحقیقات ژاپنی‌ها در زمینه ایران‌شناسی، جنبه تبلیغ دینی و یا جنبه استعماری نداشته و حتی در پاره‌ای از مواقع، سعی نموده‌اند ارتباط فرهنگی بین دو امپراتوری ساسانی در ایران و آسوکا در ژاپن در قرن هفتم میلادی را ثابت نمایند. اما مهم‌ترین زمینه ایران‌شناسی در ژاپن، به انقلاب مشروطه بر می‌گردد و به نوعی نگاه پژوهشگران ژاپنی به ایران از همین دیدگاه است. بعد از انقلاب اسلامی، نگرش ژاپنی‌ها به ایران تغییر یافت و از مسائل اقتصادی و سیاسی به مسائل هنری و اجتماعی روی آورد. ادبیات فارسی به ویژه شعر -از متون منظوم حماسی گرفته تا آثار عرفانی و شعر غنایی- با قدرت قاهر و نفوذ غالبِ خود، بخش عظیمی از روابط فرهنگی میان ایران و سرزمین آفتاب تابان را رقم زده­است. در حقیقت، بررسی درازنای تاریخ روابط فرهنگی میان ژاپن و ایران، بر عاملیت هنر و ادبیات به عنوان ابزارهای مانای فرهنگ‌ساز صحه می‌نهد و از توانایی بی‌بدیل آن در بسط ارزش‌های والای انسانی که از هر زمان و مکانی فراترند و در طول تاریخ زندگی بشر در هر جغرافیایی جایگاه و ارزش خود را حفظ کرده‌اند، پرده برمی‌دارد.

کلیدواژه‌ها


رجب‌زاده، هاشم؛ جستارهای ژاپنی در قلمرو ایران‌شناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول 1386.
رجب‌زاده، هاشم، ایران‌شناسی در ژاپن، به کوشش کینجی اِئورا، نشر مرکز دایره‌‌المعارف بزرگ اسلامی، 1389.